با اين حال ، نشانگرهاي مراقبت ايمن ، شخصي سازي شده و تصميم گيري پيچيده مي تواند ناديده گرفته يا تضعيف شود زيرا گفتمانهاي برجسته در خدمات بهداشتي و آموزش پزشكي بر روي سيستمها و دستورالعملهاي تعريف شده متمركز شده اند ، مناطقي كه به راحتي قابل اندازه گيري هستند. به نظر مي رسد كه حركت به سمت پزشكي مبتني بر شواهد با رويكرد شهودي تر در تصميم گيري مغايرت دارد و تأكيد بر نقش دانش ضمني ، تجربه باليني و قضاوت حرفه اي است.
اين اختلال ممكن است تا حدي توضيح دهد كه چرا با وجود سرمايه گذاري قابل توجه و توسعه سيستم هاي آموزشي رسمي و روتين ، هيچ پيشرفت واضحي در ايمني بيمار 5 و افزايش تدريجي در تعداد پزشكاني كه عملكرد آنها توسط نهادهاي نظارتي مورد بررسي قرار نمي گيرد ، حاصل شده است. اين تحقيقات ضعف ها را در بسياري از جنبه هاي تصميم گيري فرد مشخص كرده است. ساعت هاي كمتر اما شديدتر ، 5 چرخش كوتاه تر ، 7 يادگيري مبتني بر شايستگي8 و استقلال كمتري در آموزش 9 ممكن است بيشتر بر پيشرفت مهارت هاي تصميم گيري تأثير بگذارد.
بيشتر تحقيقات در مورد تصميم گيري باليني بر حل مسئله و تشخيص تمركز دارد .10 تمركز اصلي براي اين تحقيق ، درك نحوه برخورد پزشكان و توسعه خرد عملي براي مديريت موقعيتهاي پيچيده باليني است. خرد عملي اغلب به طور ضمني آموخته مي شود و به طور ضمني برگزار مي شود ، بنابراين اين مطالعه گامي براي درك پيچيدگي اين پديده است.
هدف اصلي اين مطالعه اين بود كه درك كنيم كه چگونه پزشكان كارآموز در انگلستان ، كه در مراقبت هاي اوليه و ثانويه كار مي كنند ، از طريق بررسي رويكردشان به تصميم گيري دشوار ، ايجاد آشكار در تأثيرات و شناسايي مداخلات احتمالي ، خرد عملي را به وجود مي آورند.
مواد و روش ها
چهارچوب معرفت شناختي اين مطالعه ، ساختگرايي اجتماعي در يك الگوي تفسيري گرا بود. تحقيق در مورد تصميم گيري به دليل خسته كننده بودن و چند وجهي بودن اين روند چالش برانگيز است.